هفته 11 ام
سلام جوجه کوچولوی من الهی مامان به قربونت بره دلم واست تنگ شده من و بابایی هر روز باهات حرف میزنیم البته شما اینقدر کوچولویی که فکر کنم صدای ما رو نمیشنوی بابایی هر روز بوست میکنه وقربون صدقت میره بابایی مجبور شد من و شما رو چند روز تنها بزاره و به دیدن خانواده خودش بره و به من گفت بخاطر اینکه نی نی تو دلته نمیخواد این همه راه و بیای رفت و 5 روز موند و زود برگشت آخه میخواست تا آخر تعطیلات بمونه گفت دلم واسه خانمم و نی نی خوشکلم تنگ شده منم گفتم بیچاره سالی یه بار به دیدن خونوادش میره عیبی نداره موقع رفتن هم کلی سفارش کرد که مواظب خودت و نی نی باش بعد به شما رو بوسید و گفت که مواظب مامانی باش تو این هفته مامان...