فرشته مامانیفرشته مامانی، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره
شروع عشق من و بابای شروع عشق من و بابای ، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره

دخترم تمام وجود و هستی من

اشکای مامان بخاطر نی نی

1392/10/22 11:58
نویسنده : مامان دنیا
286 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزکم

دیروز خیلی مامانتو ناراحت کردی

بعد از اینکه بابا اومد و من کلی آب و آبمیوه خوردم ( در حد انفجار ) سریع آماده شدیم و رفتیم مطب دکتر ، به

منشی خانم دکتر گفتم اصلآ نمی تونم تحمل کنم لطفآ منو سریع بفرستین داخل ، اون بنده خدا هم سریع

فرستادم داخل و خانم دکتر گفت برو آماده شو تا بیام ، بعد بابایی هم اومد داخل مطب و خانم دکتر

سونوگرافی رو شروع کرد و ژل یه شکمم زد و دستکاه رو گذاشت روی شکمم  اما هر چی نگاه میکردیم  شما

رو نمیدیدیم یکم نگران شدم بعد بهم گفت لباسات و بپوش و بیا با هم صحبت کنیم منم که انگار دنیا رو سرم

خراب شده بود با ناراحتی لباسامو پوشیدم و رفتم پیش خانم قاسمی و با هم صحبت کردیم و بهم گفت الان

کیسه زرده نی نی تشکیل شده ( هموم کیسه ای که نی نی از اون تغذیه می کنه ) ولی جنینی نمیبینم

احتمالآ جنین دیرتر تشکیل شده ( طبق اون تاریخی که من دادم) خیلی خودمو کنترل کردم که اشکم در نیاد

ولی بهم گفت جای نگرانی نیست و استرس نداشته باش و هفته دیگه بیا واسه سونو جدید که ان شااله دیگه

مشکلی پیش نیاد و بتونیم صدای قلب نی نی و بشنویم بابایی بیرون منتظر بود ، با هم برگشتیم خونه چون

فقط 3 خیابون خونمون با مطب خانم دکتر فاصله داشت .

قبل از اینکه بریم پلو و آماده کرده بودم و مرغا رو آبپز و سالاد هم درست کرده بودم ، رسیدیم خونه به بابایی

گفتم میخوام بخوابم خسته ام  ، بابایی گفت نه باید با هم شام بخوریم و دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم و

زدم زیر گریه بابایی گفت چی شده عشقم چرا ناراحتی مگه خانم دکتر نگفت جای نگرانی نیست و ..... کلی

قربون صدقم رفت و دلداریم داد و گفت من مطمئنم نی نی مون یه جایی اون زیر زیرا خودشو قایم کرده که با

ما بازی کنه و ایشالا هفته دیگه میریم صدای قلبشو می شنویم

ولی من گوشم به این حرفا بدهکار نبود و اشکم سرازیر بود و بابایی بغلم کرد و بردم تو پذیرایی بعد  مرغا و

سیب زمینی سرخ کرد و میز و چید و من و وادار کرد که برم  روی بشینم دور میز تا اون بیاد ولی من اصلا

نتمیتونستم، یعنی چیزی از گلوم پایین نمیرفت و بابا چند لقمه گذاشت توی دهنم

نی نی خیلی از دستت ناراحتم مامان و خیلی عذاب دادی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

سحر
24 دی 92 17:23
عزیزدلم غصه نخور نی نی داره باهات قایم باشک بازی میکنه نه فدات شم قایم باشک بازی نمیکنه این نی نی کله پوک مغز فندقی من
سحر
6 بهمن 92 19:57
دنیا جون خوبی عزیزم چرا آپ نمیکنی؟؟؟؟؟ سلام عزیزدلم نه خوب نیستم نی نی از پیشم رفت بنظرت دوستم نداشت
(◡‿◡✿)آجی جون
21 تیر 93 17:27
GOLAM NARAHAT NABASH ..SALEM DONYA MIYAD KHOSH HAL MISHAM TABADOL LINK DASHTE BASHIM