عشق خیلی پیچیدست
دخترم امروز برای تو مینویسم
سالها بعد که به دنیا اومدی و بزرگ شدی قد کشیدی و خانوم شدی دلم میخواهد تو را از همه
پسرهای محله و مدرسه و دانشگاه دور کنم
دلم میخواد فقط واسه من و بابا باشی
دوست ندارم کسی تو رو از ما جدا کنه
میدونم خیلی سخته
دخترم میدانم از من متنفر میشوی
میدانم مرا بدترین مادر دنیا میدانی
میدانم . . . خوب میدانم
اما دخترکم اگر بدانی چه بر سر مادرو پدرت آمد تا به هم رسیدن
چقد سختی کشیدن تا بالاخره مال هم شدن
دخترم وقتی سنت هنوز درگیر احساس است و منطق نمیشناسد عاشق میشوی...
دخترکم عاشقی درد دارد
دوست ندارم هیچ کس و هیچ چیز باعث ناراحتیت بشه
دوس ندارم هیچ وقت اشکاتو ببینم
یعنی کسی پیدا میشه که لیاقت تو و عشقت و داشته باشه
عاشق بودن خیلی سخته دوردونه من
بمیرد مادر و درد آن روزهایت را نبیند نفسم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی