هفته 28 ام
سلام دختر نازنینم خاله ماری و مهرشاد هم اومدن واسه دیدن خاله مژی و جمع خاله ها جمع بود بجز خاله لی لی که بخاطر انتخاب رشته شقایق و کلاسای شیرین نتونستن بیان . خلاصه دخترم جای شما هم واقعا خااالی بود سرویس خواب دخترم هم آماده شد و آوردن و چیدم توی اتاقت و خاله ها قربون صدقت میرفتن و به من میگفتن دنیا کی دخترت بدنیا میاد دلمون میخواد زودتر ببینیمش و اون لپای توپلشو گاز بگیریم منم میگفتم وااااای دلتون میاد اونا هم میگفتن که خواهرزاده خودمونه بعععله که دلمون میاد البته دخترم نترسی و اونا شوخی میکنن چون خیلی دوستت دارن خاله مژی آخر هفته رفت و خاله ماری هم فردا صبحش چون مهرشاد کلاس تابستونی د...